و هنوز
وقتی باران عشق می بارد
تو را به خاطرم می آورد.
و هنوز
وقتی بوی بهار به مشامم می رسد
تو را به یادم می آورد.
و هنوز
و قتی اشک هایم را بر گونه هایم می بینم
تو را در زلالی اشک هایم می بینم.
و هنوز
وقتی پاکی نمازم را حس می کنم
پاکی عشقت را می بینم.
و هنوز
وقتی به یاد عشقم می افتم
به خود می بالم.
و هنوز...............
ترانه ای سفید در راهست
دریغا که سرخی غروب
خون آلودش می کند
خوشا خلوت تو
که در آن
نه گرگ و میشی ست
تا چشم گرگها را باز کند
نه صبح صادقی
که دقایقی بعد
به کذب آن رسیم
و نه خستگی نور و آفتاب
تا پذیرای شب شویم
خوشا خلوتت
که تنها صدا است
و ترانه
در شبی که
هیچ کس را بدان راه نیست
شاد زی ...
سلام آیدای عزیز خیلی زیبا نوشتی شاد باشی همیشه
سلام . ولادت ام ابیها مادر خوبیها حضرت فاطمه الزهرا بر تمام مادران و زنان خوب و مهربان و پاکزاد و فهیم و نجیب جهان مبارک باد.
ایدای عزیز وبلاگه قشنگی داری
همیشه موفق باشی
سلام آیدای عزیز
از اینکه هر بار به وبلاگم میای ممنونم
امیدوارم از جوکای این سری خوشت بیاد
یا حق
ایدای مهربان
بسیار قشنگه من شا نسی ا مدم اما خیلی خو شم امد شما خیلی با استعداد حستید با ی
سلام ایدای مهربان اکه از من غلت املایی در اوردی به من نخند یادم میاد ۱۵ سال قبل در هنگامی که ایران بودم به مرد کهن سالی که در حال کار کردن بود گفتم خسته نباشی و او در جواب گفت شرمنده نباشی حال به شما هم میگویم که جوان شرمنده نباشی