امروز تولد پسر عموی عزیزم هومان (معروف به هومان بوگی) بود


هومان عزیزم
                 تولدت مبارک
                                  امیدوارم به تموم ارزوهات برسی
 

امروز واسه ثبت نام رفته بودم دانشگاه
وای نمی دونین چه خبر بود!!!
با اینکه برادران حراست زمان ثبت نام دخترا و پسرا رو جدا کرده بود  ولی کلی پسر تو دانشگاه بود  حالا بودنشون تو محوطه به کنار ....
 دعواشون با نگهبانا برای ورود به داخل ساختمون خیلی جالب بود  خوب شد مثل ترم تابستون  در و پنجره ها رو نشکوندن
حالا اینا بازم به کنار بعد انتخاب واحد میبینم برنامه کلاسی سه تا از درسام با هم کنتاک (تداخل ) دارن  اینم  اخر برنامه ریزیه مدیر گروهمونه
بد بختی اصلی زمانی بود که تو امور مالی شهریه این ترمم رو زده بود  چهارمیلیون و پانصدوچهل و سه هزار ریال !!!!!!!!!!!!
باورتون نمیشه گوشام یهو سوت کشید چشام مثل چشای قورباغه زد بیرون مغزم واسه چند لحظه هنگ کرد  
با هزار مصیبت خودمو رسوندم بانک( اخه حدود  صد تومن کم داشتم  ) خلاصه پول بی زبون بابامو ریختم تو جیب این مفت خورای بی انصافه از خدا بی خبر
خدا اخر و عاقبت مونو با این شهریه های کلان دانشگاه ازاد به خیر کنه
و به خانواده هامون صبر و پول زیاد بده  و به اساتید دانشگاهمون سواد درستو حسابی بده
و به اونایی که اینهمه شهریه ها رو  می برن بالا عدالت و انصاف یاد بده

 امروز اصلا حال و حوصله ندارم  نمی دونم چرا ؟ولی  فکر کنم این ترم تابستونی خستم کرده  حالم از هر چی درسو دانشگاه بهم میخوره
اه اخه نمی دونم ما که دانشگاه رفتیم چه گ......ی شدیم (البته بلا نسبت) که حالا  یکی دو میلیون جوون واسه رفتن به دانشگاه خودشونو میکشن که چی صد هزار نفرشون برن دانشگاه البته صندلی دانشگاه مفتی که نیس!!!
باید حسابی پول خرج کنن سوالا رو بخرن 
یا شانس داشته باشن مثل من   
یا بروبچه وزیر و مدیر و .... چه میدونم همه کاره مملکت و در عین حال هیچ کاره  مملکت باشن 
یا تو  فک و فامیل دنبال یه رزمنده جانباز و الی اخر  باشن  حال نسبتش زیاد دور هم شد مهم نیس مثلا نوه دختر خالهء دختر دایی پسر عموی پسر خاله بابات  زمون جنگ تو ابادان بوده تصادفا یه اسلحه پیدامیکنه  باهاش  بازی میکنه یه تیر در میره میخوره به پاش میشه جانباز بعد کلیه اعضای خانواده چه نزدیک و چه دور از این سهمیه استفاده میکنن .
کی می خواد به این دولت حالی کنه که بابا یکی به خاطر مقدساتش رفته جنگ خودش  خواسته  اونا ادمای خوبی بودن رفتن و از کشورشون دفاع کردن  بخدا اونا اگه میدونستن کشورشون به این حال و روز میافته عمرا دست به همچین کاری میزدن  تا بعضی ها از اسمشون سو ء استفاده کنن
حال بگذریم ........ خب چی میگفتم
اهان یادم اومد !!!!!!!
بعد دانشگاه که اومدن میبینن مشکل اصلی اینجاست  البته اونایی که دانشجو هستن میدونن چی میگم  بعد امتحانات وقتی نمرات رو پانل رفت میبینن  ۷ـ۸ نمره کمتر از اونی شدن که فکر میکردن  اینجا تنها چیزی که کمکت میکنه پول بیزبون باباته !!!!!!!!!!! بگم چطور؟
البته اینم بگم  من  دانشگاه دولتی رو نمیدونم   ولی چون تو دانشگاه ازاد هستم از اوضاع و شرایطش خبر دارم  هم شهریه ان چنانی میدم هم توهین میشنوم  و هم برای گرفتن حقم  (نمره واقعی خودم ) باید حساب بانکی اساتید رو پر کنم ( بعضی از اساتید ) ادم واقعا دیونه میشه نه؟

حالا..........
از دانشگام خسته شدم   فقط می خوام دانشگام عوض شه
به هر قیمتی که شده  چون  انتقالمو به شهر دیگه قبول نکردن مجبورم  یکی دو سالی رو مرخصی بگیرم  و از اول شروع کنم  با اینکه از بچگی عاشق این رشته بودم ولی مجبورم
از امروز باید دنبال مرخصی برم  خوشبختانه مامانم  از  این تصمیم من استقبال کرد  (البته به این خاطر که شاهد ناراحتی های من بود راضی شد)برا همین  تو خونه مشکلی ندارم ولی بجاش  
 حسابی قاطی کردم !!!!!!
 
بای تا بعد.........